اولویت بندی فیچر ها در کسب و کار های B2B
فهرست مطالب
مقدمه
در نگاه اول، اگر بخواهیم کسبوکارهای B2B و B2C را با هم مقایسه کنیم، میتوان آنها را به دو نوع اقتصاد تشبیه کرد: B2B شبیه اقتصاد انحصاری است، با رقابت کمتر و دادههایی محدود برای مقایسه و بنچمارک؛ در حالی که B2C بیشتر به اقتصاد رقابتی شباهت دارد، جایی که رقبا فراواناند و دادهها بهراحتی در دسترس.
در چنین فضایی، شناخت تفاوتهای بنیادین این دو مدل، نه تنها ضروری است بلکه میتواند مسیر موفقیت یا شکست را رقم بزند بهویژه وقتی پای توسعهی فیچرها به میان میآید.با در نظر گرفتن دقیق نیازهای مشتری، اهداف بیزینس، و منابع موجود، میتوان اطمینان حاصل کرد که فیچرهای درست، در زمان درست و به شیوهی درست توسعه پیدا میکنند.
نیاز مشتریان (Customer Needs)
در B2B، کاربران شما اغلب افراد حرفهای هستند با اهداف و فرآیندهای مشخص. پس سؤال این نیست که «چه چیزی میتوانیم بسازیم؟»، بلکه این است که:
- مشتریان چه دردی دارند؟
- چه چیزی کارشان را سادهتر میکند؟
- در جلسات فروش یا پشتیبانی، مدام چه چیزی را مطالبه میکنند؟
گوش دادن فعال به مشتری، تحلیل گفتگوها، و استخراج الگوهای تکرارشونده، اولین گام در مسیر اولویتبندی درکسب و کارهای B2B است..
اهداف کسب و کار (Business Goals)
نقشه راه محصول به اینکه ما در راستای اهداف کسب و کار تصمیم بگیریم خیلی تاثیر گذار است، نقشه راه محصول فقط یک تقویم نیست؛ یک چارچوب تصمیمگیری استراتژیک است. باید تعادل بین نیاز مشتری، اهداف بیزینس، و منابع موجود را حفظ کند.
- کدام فیچر باید همین حالا توسعه یابد؟
- کدام مورد میتواند در نسخه بعدی بیاید؟
- آیا فیچر جدید با مسیر رشد محصول سازگار است؟
داشتن یک نقشه راه واضح، جلوی تصمیمگیریهای احساسی یا واکنشی را میگیرد.
نکته کلیدی این هست:
استراتژی یعنی بدانیم به چه چیزهایی “نه” بگوییم.
ظرفیت تیم (Team Capacity)
هر تیمی، محدودیت دارد چه از نظر زمان، چه نیرو، چه تخصص.
آیا تیم شما میتواند واقعاً تمام آنچه را که در ذهن دارید، در بازه مشخص تحویل دهد؟
در اولویتبندی باید واقعگرا باشید. بهتر است یک فیچر حیاتی را کامل و دقیق توسعه دهید تا اینکه چندین فیچر نیمهکاره تحویل دهید.
برای این دید واقع نگر همدلی و ارتباط با تیم از همه چیز مهمتر است. برای تخمین زمانی تسک ها میتوانید از روش های اسکرام و یا بازی اسکرام پوکر استفاده کنید تا در کنار همدلی به یک دید واقعی از زمان انجام تسک برسید.
جمع بندی
تا اینجا دربارهی اصول تصمیمگیری در اولویتبندی فیچرها در کسب و کار های B2B صحبت کردیم. اما در عمل، چند نکتهی کلیدی وجود دارد که رعایت آنها میتواند مسیر تصمیمگیری را شفافتر، مؤثرتر و همراستاتر با موفقیت محصول کند:
۱. از مشتریان و ذینفعان بازخورد بگیرید
در B2B، مشتری فقط یک کاربر نیست؛ گاهی یک تیم، یک سازمان یا حتی یک صنعت است. ارتباط مؤثر با مشتریان و ذینفعان اصلی به شما کمک میکند بفهمید کدام فیچرها برای آنها حیاتیاند و چرا. این گفتوگوها گاهی حتی دیدگاه تیم شما را تغییر میدهند.
۲. انعطافپذیر باشید
هیچ نقشه راهی قطعی نیست. نیازهای بازار تغییر میکند، اولویتهای مشتری دگرگون میشود، و گاهی دادههایی به دست میآید که مسیر را عوض میکند. انعطافپذیری در تصمیمگیری، نشانهی بلوغ محصول و تیم است.
۳. با تیم شفاف صحبت کنید
یکی از اشتباهات رایج، این است که تیم اجرایی از دلایل اولویتبندی آگاه نیست.
اگر توسعهدهندهها یا طراحان ندانند چرا فلان فیچر اولویت دارد، نمیتوانند تصمیمات درستی هنگام اجرا بگیرند.
شفافسازی تصمیمها و دلایل پشت آنها، نهتنها بهرهوری را بالا میبرد، بلکه مالکیت (ownership) بیشتری در تیم ایجاد میکند.
در نهایت باید به شما بگوییم که ما در پروداکت پلن یک دوره توسعه فیچر برای درک و شناخت این موضوعات آماده کردیم که به شما توصیه میکنیم از جزئیات این دوره دیدن کنید.